شروط مهم نوشتن شعر

0

بامدادان که تفاوت نکند. لیلی و نهار خوشر بود دامن صحرا و تماشای بهار (نجوم) دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گیلی آدم بسرشتند و به پیمانه زدند (عرفان و حدیث و قرآن) شاعر ظرایف و زیباییها را به ظرافت قطره های شبنم حسی میکند: زن زیبایی آمد لب رود  آب را گل نکنیم، روی زیبا دو برابر شده است (سپهری) وقتی که اخوان ثالث آگاهانه میگوید: ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم آگاهی از بسیاری چیزهای خاک وطن و شعر و شاعری و هنر و غیره دارد که این گفته تا اعماق دل انسان اثر میکند، هرچند رنگ ناسیونالیزم داشته باشد. باز باید تکرارکنم این شرایطی است که انسان بخواهد شاعری بزرگ و بی نظیر شود، بدیهی است که هر کسی به قدر کاسه  خود آش میخورد و اینها هم حجم کاسهای است که برای گرفتن سهم خودتان از دیگ آش جوشان هنر میسازید!. اندازه  این کاسه را میزان مطالعه و تمرین شما تعیین میکند. البته نباید هیچ جوان و صاحب ذوق کم سن و سال، به صرف اینکه هنوز آگاهی کامل به دست نیاورده بنشیند و منتظر بماند تا مطالعه کند و بداند و بعد بگوید. هیچ عاقلی چنین تجویزی نمیکند.

باید شعر گفت، مطلب نوشت، تمرین کرد و در عین حال قدم به قدم به پیش رفت، خوب دید، خوب شنید، خوب احساس کرد، خوب مطالعه کرد و خوب و خوب تر وخوب تر ساخت “. بنابراین شرط اول داشتن ذوق است که گفتیم همه دارند، بعضی مانند قناری بازها ذوق خود را، قناری مونس روز و شب خود میسازند و خود را میسازند! ولی بعضی دیگر کارها، مطالب، هنرها و حرفه ها و چیزهای دیگر بسوی خود جلبشان میکند و از صرافت این امر میافتند و بسیار بسیار دیگر در اثر نداشتن امکانات و یا راهنمای خوب به غلط می روند و منحرف میشوند و هیچوقت مجال پیشرفتی پیدا نمیکنند. کار و زندگی و مشکلات نیز که خود باتلاقی است که چه بسا استعدادها را در خود فرو میبرد. ولی هنرمند راستین و عاشق و فریفته علیرغم هر مشکلی راه خود را باز میکند.

شرط دوم داشتن اطلاع کافی هنرمند از زمینه های فرهنگی، علمی، اجتماعی، هنری، روانشناسی، جامعه شناسی، مردمشناسی و صدها علوم دیگر و شناخت درستی از وضع زمان و مکان است و همچنین آگاهی از معیارها و چارچوب ها و چگونگی قوانین مربوط به هنر، (شعر، نویسندگی، و سایر رشته ها) اینها همه باعث می شود که اشعاری پخته و معنی دار تحویل اجتماع داده شود. البته هنوز هم خمیر مایه ی اصلی ذوق و ظرافت و احساسی و زیبا شناختی است. و اما شرط سومی که پیشنهاد کردیم داشتن روحیه ی قوی و پشتکار است. باید یک جوان خود را باور داشته باشد، باید اعتماد به نفس داشته باشد، باید بداند که چیزی از دیگران کم و کسر ندارد.

اگر دارد دلیل نیست که از دیگران کمتر باشد. می تواند با هنر خود، با قابلیت خود، افتخار بیافریند و بدرخشد و بزرگ شود. بنابراین به خوداعتماد داشته باشید و پرتوان و پرانرژی بکوشید و پیش بروید، خلق کنید و بدرخشید و باور داشته باشید که هیچ شد و هیچ مانع و هیچ رادعی نمی تواند جلو هنر و هنرمند را بگیرد. هر سدی که جلو شما بسازند خاکی است، و معمولاً توسط مردم کوته نظر و پست و زمینی و خاکی پیش پای هنرمند ساخته میشود، هر میله  آهنی، هر ۱- البته این کتاب برای تعلیم شعر و داستان و نمایشنامه نوشته نشده است. برای هر یک صدها کتاب بزرگ وجود دارد. مطالبی که اینجا آمده فقط اشارهای است برای آشنایی و راه گشایی.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.