۱۴ اختلال روانی ۵ ریشه‌ی ژنتیکی مشترک دارند، مطالعه‌ای بزرگ نشان می‌دهد

0

مغز آبی با دبل‌هلیک بنفش DNA در پس‌زمینه

ما می‌دانیم ژن‌های ذاتی‌مان به خطر ابتلا به اختلالات روانی در طول زندگی‌مان کمک می‌کنند، و یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که همپوشانی‌های زیستی میان این شرایط بسیار بیشتر از آنچه پیش از این تصور می‌شد، وجود دارد.

تیم بین‌المللی دانشمندانی که پشت این تحقیق هستند بر این باورند که نتایجشان می‌تواند بهبود روش‌های تشخیص و درمان این اختلالات را تسهیل کند؛ نه تنها بر پایهٔ علائم و رفتار، بلکه با در نظر گرفتن عوامل ژنتیکی مشترک.

“در حال حاضر، ما اختلالات روانی را بر پایهٔ آنچه در اتاق می‌بینیم تشخیص می‌دهیم و بسیاری از افراد با چندین اختلال تشخیص می‌شوند. این می‌تواند درمان را دشوار و برای بیماران دلسردکننده باشد،” می‌گوید عصب‌شناس اندرو گروتزیگر، از دانشگاه کلرادو بولدر.

“این کار بهترین شواهد را تا کنون فراهم می‌کند که ممکن است چیزهایی که در حال حاضر به آن‌ها نام‌های متفاوتی می‌دهیم، در واقع توسط همان فرآیندهای زیستی هدایت می‌شوند.”

پژوهشگران داده‌های DNA بیش از یک میلیون نفر مبتلا به ۱۴ اختلال روانی مختلف را تجزیه و تحلیل کردند و ژنوم‌های آن‌ها را با ژنوم‌های پنج میلیون نفر دیگر که چنین تشخیصی ندارند مقایسه کردند.

گروه‌های اختلال
اختلالات بر اساس ژنتیک مشترک گروه‌بندی شدند. (گروتزیگر و همکاران، Nature، 2025)

آن تجزیه و تحلیل پنج عامل ژنومی — یا الگوهای مکرر در ژن‌ها — را که زیرساخت این اختلالات هستند، آشکار کرد. این پنج عامل شامل ۲۳۸ گونه ژنتیکی، به‌ طور متوسط حدود دو‑سوم تفاوت‌های ژنتیکی بین شرکت‌کنندگان مبتلا به اختلالات روانی و افراد بدون این اختلالات را توضیح می‌دهند.

هر یک از این عوامل بیشترین ارتباط خود را با یک گروه خاص از بیماری‌ها داشت: اختلالات اجباری (مانند وسواسی‑اجباری)، اختلالات درونی‌سازی (مانند اضطراب و افسردگی)، اختلالات مصرف مواد، اختلالات نوروتوسعه‌ای (از جمله اوتیسم)، و در نهایت اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی.

در مورد اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی — که معمولاً به‌صورت همزمان تشخیص داده نمی‌شوند — پژوهشگران دریافتند که ۷۰ درصد از سیگنال ژنتیکی مشترک بین این دو بیماری، بین آن‌ها به‌اشتراک گذاشته شده است.

“از نظر ژنتیکی، ما دیدیم که آن‌ها بیشتر شبیه به یکدیگرند تا اینکه منحصر به‌فرد باشند،” می‌گوید اندرو گروتزیگر.

“با شناسایی مشترکات میان این اختلالات، امیدواریم بتوانیم راهکارهایی پیدا کنیم که نیازی به چهار قرص یا چهار مداخلهٔ روان‌درمانی جداگانه نداشته باشد.”

پژوهش‌های پیشین نشان داده‌اند که همپوشانی قابل‌توجهی بین اختلالات روانی وجود دارد: بیش از نیمی از افرادی که یک اختلال تشخیص داده می‌شوند، در نهایت حداقل یک اختلال دیگر نیز تشخیص می‌شود. این مطالعه به توضیح پایه زیستی این همپوشانی می‌پردازد.

پژوهشگران همچنین مسیرهای زیستی را شناسایی کردند که تحت تأثیر انواع مشترک ژنتیکی قرار دارند و می‌توانند در نهایت راهنمایی‌کنندهٔ درمان‌های جدید یا استراتژی‌های پیشگیری باشند. برخی از این مسیرها در توسعهٔ اولیهٔ مغز و سیگنال‌دادن نورون‌ها نقش دارند.

عوامل ژنتیکی مشترک بین اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی با نورون‌های تحریکی مرتبط هستند، در حالی که گونه‌های مشترک در خوشهٔ ژن‌های افسردگی/اضطراب به سلول‌های اولیگودندروسیت که از نورون‌ها حمایت می‌کنند، مربوط می‌شوند.

دانشمندان سال‌هاست به بررسی پایه‌های ژنتیکی اختلالات روانی می‌پردازند، با هدف نهایی ارتقای دقت تشخیص و اثربخشی درمان‌ها، به‌ویژه برای افرادی که چندین وضعیت دارند.

اگرچه این نتایج فوراً روش‌های تشخیص بالینی را تغییر نخواهند داد، پژوهشگران امید دارند داده‌هایشان آیندهً راهنمایی‌کنندهٔ دستورالعمل‌های جدید باشد. آنها همچنین در نظر دارند تجزیه‌وتحلیل‌های خود را به جمعیت‌های بزرگ‌تر و متنوع‌تر گسترش دهند.

“این نتایج سرنخ‌های ارزشمندی برای پیشبرد درک و درمان بیماری‌های روانی با دقت بیشتر فراهم می‌آورند،” می‌گوید ژنیت‌شناس جردن اسمولر، از مؤسسهٔ Broad، MIT و هاروارد.

پژوهش در Nature منتشر شده است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.