۹۵٪ از جهان نامرئی است. این‌چنین باید ما را شگفت‌زده کند

0

زن در لباسی آبی که برای عکاسی ژست می‌گیرد.

هر چه تاکنون دیده شده — هر ستاره، هر کوه و هر چهره — کمتر از پنج درصد از جهان را تشکیل می‌دهد. خورشید‌شناس جانّا لوین به ما یادآور می‌شود که بقیه — مادهٔ تاریک و انرژیٔ تاریک — نامرئی، مرموز و در همه‌جا حضور دارند. ما استثنای درخشانی در جهانی از تاریکی هستیم.

هر آنچه تاکنون دیده‌ایم — هر ستاره، هر سیاره، هر انسان — بخشی از کمتر از پنج درصد از جهان شناخته‌شده است. بقیه به صورت مادهٔ تاریک و انرژیٔ تاریک وجود دارد: نیروهای نامرئی که همه چیز را شکل می‌دهند، اما همچنان دور از دسترس ما هستند.

در این سخنرانی از برنامهٔ «Big Think» و شب شگفتی و حیرت بنیاد جان تمپل‌تون، خورشید‌شناس جانّا لوین بررسی می‌کند که این راز کیهانی چگونه درک ما از وجود را بازنگری می‌کند. او توضیح می‌دهد که انرژی تاریک چگونه گسترش فضا را پیش می‌برد، ماده تاریک چگونه کهکشان‌ها را می‌تراشد، و دنیای درخشان اتم‌ها و نور ما چگونه در این دریای گسترده و نامرئی شناور است.

به‌جای ناامیدی، لوین در این دریافته‌ای فروتنی عمیقی می‌بیند. «تو قطره‌ای در اقیانوس نیستی»، رومی می‌نویسد. «تو تمام اقیانوس را در یک قطره داری». درک کوچک‌بودن‌مان به نگاه به زیبایی تعلق می‌انجامد: درخشش کوتاهی در کیهانی وسیع و نامرئی.

جانّا لوین: حضور در اینجا امشب برایم مایهٔ خوشحالی است.

برایم جالب است که ببینم چند نفر از شما دربارهٔ این پدیده فکر کرده‌اند: هر آنچه هر کسی تا به حال دیده یا خواهد دید، کمتر از پنج درصد از آنچه در جهان وجود دارد، تشکیل می‌دهد.

تمام مردم، تمام چهره‌ها، تمام کوه‌ها، ماه، ستارگان، کهکشان‌ها، ابرنواخترها — همهٔ آنچه تا به حال دیده‌ایم کمتر از پنج درصد است. بقیه به صورت مادهٔ تاریک و انرژیٔ تاریک است که هنوز ناشناخته‌اند.

و اصطلاح «تاریک» در اصل نادرست است. انرژی تاریک همین الآن در این فضای اطراف ما حضور دارد. این فضا را پر کرده است. مادهٔ تاریک هم‌اکنون در جریان داخل بدن‌تان است. آن‌ها تاریک نیستند؛ بلکه نامرئی‌اند.

من تعجب می‌کنم — شاید خود شما هم تعجب کرده باشید — این همه چیزهای «تاریک» چیست؟ از کجا می‌آید؟ چه هستند؟ یا شاید شما در زمینهٔ نجوم کار می‌کنید و در عمق معادن آشکارساز می‌سازید و سال‌ها صبر می‌کنید تا یک ذرهٔ مادهٔ تاریک به آشکارساز شما برخورد کند. اما با وجود فراوانی‌اش، مادهٔ تاریک هرگز خود را نشان نداده است.

ممکن است هرگز نتوانیم دقیقاً شناسایی کنیم که چه چیز است. اما شاید دربارهٔ این اختلاف عجیب بین ما و این جهان تاریک تأمل کرده باشید. یا شاید این نخستین بار باشد که این مطالب را می‌شنوید.

تصور کنید که ما مجموعه‌ای از کاغذهای رنگی (کوفی) هستیم که در این خلا بی‌احساس پرتاب می‌شوند — می‌درخشیم چون درخشان هستیم — اما برای مادهٔ تاریک، ما به همان اندازهٔ نامرئی برای بخش تاریک هستیم که بخش تاریک برای ما نامرئی است.

به جهان قابل رؤیت فکر کنید: می‌توانید دستتان را ببینید زیرا اتم‌های بدن‌تان نور را پخش می‌کنند، چشم‌هایتان آن نور را جذب می‌کنند و این نور یک سیگنال الکتریکی را در پایان‌عصب‌ها ایجاد می‌کند. این سیگنال تصویری را در ذهن شما برمی‌انگیزد؛ کیفیت تجربهٔ بصری. می‌توانید نوک انگشتان خود را حس کنید چون اتم‌ها با هم تعامل می‌کنند. می‌توانید بویید و طعم دهید به دلیل واکنش‌های شیمیایی. ضربان قلب‌تان توسط سیگنال‌های الکتریکی سلول‌های ویژه تنظیم می‌شود.

این همان دنیایی است که می‌شناسیم: جهان بصری. این جهان الکتریکی، مغناطیسی، جهان اتم‌ها و نور است.

ولی این فقط میکروکسم ما نیست. این همان ماده‌ای است که در ستارگان می‌سوزد، همان نوری که از ستارگان می‌تابد، همان ماده‌ای که از انفجار بزرگ به‌جا مانده است. این همهٔ آنچه همه تا به حال دیده‌اند و خواهند دید است.

اگر به مقیاس بزرگ‌تر نگاه کنیم، وارد حوزهٔ مادهٔ تاریک و انرژیٔ تاریک می‌شویم.

ستاره‌شناس اِدوین هابل، که نه‌چندان دور از اینجا در رصدخانهٔ کوه ویلسون — بزرگ‌ترین تلسکوپ زمان خود — کار می‌کرد، کشفی شگفت‌انگیز انجام داد. او دریافت که مجموعهٔ ستارگان ما، کهکشان مارپیچی راه شیری، تنها کهکشان نیست. او نخستین کسی در دههٔ ۱۹۲۰ بود که یک کهکشان دیگر را مشاهده کرد. وقتی اینشتین مشغول کار بود، هنوز نمی‌دانست که کهکشان‌های دیگر وجود دارند.

به این کهکشان‌ها — مجموعه‌ای از صدها میلیارد ستاره — نگاه کرد، هابل متوجه شد که فضا بین این کهکشان‌ها در حال گسترش است. این مشاهدهٔ باورنکردنی، پیش‌بینی‌شدهٔ پیامد انبساط بزرگ بود.

پیش‌بینی می‌شد که جهان از انبساط بزرگ در همهٔ جهت‌ها گسترش یابد. با گذشت زمان کهکشان‌ها شکل می‌گرفتند و جهان همان‌گونه که امروز می‌بینیم، باز می‌شد. اما انتظار می‌رفت که این گسترش کندتر شود.

سال‌ها پس از آن، تلسکوپ فضایی هابل مشاهده کرد که جهان از کهکشان‌ها سرشار است. تعداد کهکشان‌های قابل‌دیده در جهان به همان اندازهٔ ستارگان راه شیری ماست — صدها میلیارد. مشاهدات بعدی نشان داد که گسترش بین کهکشان‌ها کاهش نمی‌یابد؛ بلکه سرعت می‌گیرد، گویی چیزی جهان را به ادامهٔ گسترش تحریک می‌کند.

ستاره‌شناسان سعی کردند منبع نامرئی این فشار خاص بر فضا‑زمان را اندازه‌گیری کنند. آن‌ها یک فرم ناشناختهٔ انرژی یافتند — که «انرژی تاریک» نامیده شد — که تمام فضا را پر می‌کند. ما نمی‌دانیم که چیست. شاید به‌طور دقیق انرژی فضای خالی باشد. اما نمی‌درخشد و تعامل ندارد. اتم‌ها از آن عبور می‌کنند بدون مانع و بدون احساس.

مادهٔ تاریک رفتار متفاوتی دارد. بر روی رشته‌های نامرئی کهکشان‌ها می‌چسبد. در اوایل جهان، گودال‌ها و حفره‌هایی را ایجاد کرد که مادهٔ عادی به‌سوی آن‌ها جمع می‌شد و کهکشان‌ها و خوشه‌های کهکشانی شکل می‌گرفتند. مادهٔ تاریک در هاله‌های شفاف و وسیعی که دور کهکشان‌ها می‌چرخند، تجمیع می‌شود، اما نامرئی است. حتی وقتی اطراف کهکشان‌ها خوشه‌بندی می‌شود، به اتم‌ها برخورد نمی‌کند. اتم‌ها از آن عبور می‌کنند و مادهٔ تاریک نیز از اتم‌ها، بدون مانع و بدون احساس.

این اجزای تاریک مهم‌اند چون در مقیاس‌های کیهانی وسیع، بر تکامل و ساختار جهان در طول میلیاردها سال نوری تسلط دارند.

جهان درخشانی که می‌بینیم — با ابزارهای علمی یا با چشم‌نوازی در یک شب تاریک و صاف نادر — بر این معماری نامرئی معلق است.

هم‌اکنون که دوباره به داخل می‌چرخیم، در اقیانوسی ثابت از انرژی تاریک غوطه‌ور شده‌اید. در هر اتاقی که حضور دارید طوفان‌های بارانی از مادهٔ تاریک وجود دارد. میلیون‌ها ذرهٔ مادهٔ تاریک با سرعت صدها یا هزاران کیلومتر در ثانیه در شما جاری هستند.

سیستم شمسی ما به دور راه شیری می‌چرخد و به‌دور مرکز آن، یک سیاه‌چالهٔ ابرجرم می‌چرخد. در این گردش، از هالهٔ مادهٔ تاریک عبور می‌کنیم، عمدتاً به سمت صورت فلکی قنات (Cygnus). وقتی شب به آسمان نگاه می‌کنید، مادهٔ تاریک در حال عبور از میان ماست همان‌گونه که ما در هاله حرکت می‌کنیم.

ما نمی‌دانیم بخش تاریک چقدر پیچیده است. ممکن است نیروهای تاریک، قوانین فیزیکی تاریک، شاید ستارگان یا سیارات تاریک، و حتی موجودات تاریک وجود داشته باشند — اگرچه آخرین ایده فقط علم‑تخیلی است. به‌هرحال، ما به سادگی نمی‌دانیم. ممکن است گرداب‌ها و تلاطم‌ها؛ طوفانی اطراف ما باشد. اگر می‌توانستیم مادهٔ تاریک را ببینیم، شاید یک تورنادوی در حال چرخش در اطراف‌مان می‌دیدیم، بدون این‌که متوجه شویم.

به هر حال، به‌صورت واقعی باید بپذیریم که ما همه چیز نیستیم. حتی جزئی هم نیستیم. و همراه با این دیدگاه نجومی، تغییر ذهنی به‌وجود می‌آید. برخی افراد از این درک سرگردان وحشت یا ترس وجودی می‌چشند.

برای من، این حس می‌دهد که بخشی از یک داستان بزرگ‌تر هستم که تا ابتدای انبساط بزرگ به‌پیوسته است. این فرصتی است برای آرام کردن افکار و به‌دست آوردن دیدی گسترده‌تر نسبت به وسواس‌مان نسبت به نگرانی‌های روزمره.

بیایید برای لحظه‌ای فروتنی دیدگاه نجومی را تجربه کنیم.

این باعث به‌خاطرم می‌شود: بسیاری از مردم هنگام نگاه به مقیاس نجومی، از بی‌اهمیتی خود لذت می‌برند. کاریکاتوری معروف در «نیو یورکر» وجود دارد که مردی بر لبهٔ زمین می‌ایستد و منظرهٔ کیهانی پشت سر اوست. همراه او دو می‌دود تا عکسی از او بگیرد و می‌گوید: «مطمئن شو که می‌توانی ببینی چقدر بی‌اهمیت هستم.»

بار دیگر که به آسمان پرستاره نگاه می‌کنید، تصور کنید این خلأ اشباع‌شده پشت ستارگان تقریباً تمام چیزهاست.

و حالا، احساس می‌کنم به یک نقل قول از رومی نیاز داریم تا ما را نجات دهد. مولانا جلال‌الدین رومی، شاعر سدهٔ سیزدهم، گفت: «تو قطره‌ای در اقیانوس نیستی؛ تو تمام اقیانوس را در یک قطره داری.»

این یک نقل قول زیباست و کاملاً به‌جاست. شما استثنای درخشانی در جهانی از تاریکی هستید. شما ترکیبی از اتم‌های بی‌طرف که در دل ستارگان شکل گرفته‌اند و فقط می‌توانند طبق قوانین طبیعت عمل کنند؛ اما در درون‌تان چندین گویایی نهفته است.

شما تاریخچهٔ برخوردهای کیهانی هستید — انفجارهای ستارگان که ماده را به بیرون پرتاب کردند تا سیاره‌ها و بدن شما شکل بگیرد. شما شواهدی از شکل‌گیری جهان هستید.

در دست شما چنگالی از اقیانوس است — جریانات انرژی تاریک، طوفان‌های مادهٔ تاریک. شما قطره‌ای هستید که از پنج درصد باقی‌ماندهٔ انبساط بزرگ شکل گرفته است. شما لحظه‌ای آگاه و لحظه‌ای درخشان هستید.

پس شما قطره‌ای در اقیانوس نیستید.

شما تمام اقیانوس را در یک قطره در بر دارید.

متشکرم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.