بررسی موانع کارآفرینی دربخش دولتی
۱تفویض کارها به افراد خلاق و نوآور سازمان،
.۲ مشارکت دادن پرسنل در تصمیمگیریها ،.
۳ حاکم نمودن اخلاق، درستی، اعتماد و باور پذیری در سازمان،.
۴ تلاش در جهت افزایش تعهد و وفاداری اعضای سازمان،.
۵ تشویق مدیران به پذیرش تغییر و فرصت جویی، .
.۶ تقویت مهارتهای سازمانی در مدیران،
.۷ واگذاری اختیارات بیشتر به کارکنان،.
۸ ترغیب افراد به ارائه ایدههای نو و خلاقانه، .
۹ ایجاد فضای رقابت توأم با حس اعتماد و نتایج برد در سازمان،.
۱۰ فرصت دادن به افراد برای ابراز دیدگاههای متفاوت،
.۱۱ تحمل تضادهای سازنده از سوی مدیریت؟
در پژوهش دیگری به منظور بررسی موانع کارآفرینی دربخش دولتی و به ویژه در شعبه های مختلف بانک رفاه در سطح استان مازندران از مدل سه بعدی کرونوال ۳ و پرلمن۴ استفاده نمود که در آن موانع کارآفرینی سازمانی را به سه دسته موانع داخلی، محیطی و برآیندی تقسیم نموده اند .[۱۵] نتایج پژوهش نشان میدهد که سهم موانع داخلی در کارآفرینی سازمانی کارکنان بانک رفاه بیشتر از سایر موانع دیگر بوده است . از میان سایر مولفههای موانع داخلی، سهم مانع مدیریت منابع انسانی بیشتر از سایر مولفهها بوده است . مدیریت مشارکتی یکی دیگر از مانع های اصلی کارآفرینی سازمانی در بخش داخلی است .
مشارکت کارکنان در هدف گذاری و تدوین برنامه های آتی سازمان ، نقش سازنده ای در خلاقیت و فعالیت های کارآفرینانه دارد . موانع برآیندی به عنوان دومین مانع اثر گذار بر فعالت کارآفرینانه شناسایی شده است . مولفه همکاریهای بین سازمانی بیشترین سهم را در موانع برآیندی دارد . موانع محیطی در جایگاه سوم اثرگذاری به عنوان مانع قرار گرفته اند و سهم عامل قانونی در آن بیشتر از سایر موانع دانسته اند ب۱۶ب.
در اغلب کشورهای جهان، بنگاههای کوچک و متوسط (SME s)با مشکلات به نسبت مشابهی نیز مواجه هستند. کمبود دانش اقتصادی، ضعف تجارب مدیریتی ، ناتوانی در اثرگذاری بر تغییرات محیطی و آسیب پذیری بالا .از این منظر، محدودیت در تامین منابع مالی در مقایسه با شرکت های بزرگ، ضعف در تامین و حفظ نیروی انسانی کارآمد و نبود نهادهای متولی و حمایت کنندهی امور بازاریابی و صادرات، از مشکلات رایج بنگاههای یاد شده هستند ب۱۷ب.
کراسینکی موانع سازمانی کارآفرینی را شامل موارد زیر می داند: رویههای اجرایی نامناسب سازمان در برخورد با اشتباهات کارکنان، برنامه ریزی بلند مدت، سبک و ساختار، مدیریت وظیفه مدار، سیاست های تشویقی یگانه برای همه و ترفیع افراد سازشکار یا موافق.[۱۸]