دانشجویان MIT طرحی برای نجات زمین از یک شهابسنگ، پیش از آنکه هالیوود به آن فکر کند، طراحی کردند
گروهی از دانشجویان MIT مأموریتی دریافت کردند که گویی مستقیماً از یک فیلم علمی‑تخیلی استخراج شده بود، اما این چالش در واقعیت ریشه داشت و تهدید فاجعهآمیز یک شهابسنگ را در بر داشت.

در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، گروهی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی MIT با چالشی فوقالعاده مواجه شدند: یافتن راهی برای جلوگیری از برخورد یک شهابسنگ با زمین. نتیجه؟ پروژه Icarus. طرحی جزئیوار، شگفتانگیزاً قابلاجرا شامل بمبهای هیدروژنی، موشکهای ساترن V و محاسبات فراوان بود. به رهبری پروفسور پل ساندورف، این دوره از دانشجویان خواست تا سناریوی بدترین حالت را تصور کنند: شهابسنگی به نام Icarus در مسیر برخورد با زمین قرار دارد و زمان تأثیرگذاری فقط کمی بیش از یک سال باقی مانده است. چه کاری میتوان انجام داد؟
یک تهدید واقعی با مهلت واقعی
شهابسنگی که در مرکز این تکلیف قرار داشت، خیالی نبود. این شهابسنگ توسط ستارهشناس Walter Baade در سال ۱۹۴۹ کشف شد و مداری داشت که بهطرز خطرناکی به هر دو خورشید و زمین نزدیک میشد. تا اواسط دههٔ ۱۹۶۰، دانشمندانی همچون Robert Richardson محاسبه کردند که تغییر جزئی در مسیر این شهابسنگ میتواند باعث برخورد آن با زمین در سال ۱۹۶۸ شود.
فیزیکدانی Stuart Thomas Butler خطر را کماهمیت نداد. او هشدار داد که Icarus «میتواند هریک از شهرهای عمدهٔ جهان را در یک چشمبرهم به آوار تبدیل کند». این یک سناریوی علمی‑تخیلی نبود. در دههای که ترس از جنگ هستهای حاکم بود، ایدهٔ ویرانی سیارهای بهطرز نگرانکنندهای قابلتصور بهنظر میرسید.
New York Times افزایش تماسهای اضطرابزده را از سوی شهروندانی که نگران فاجعه شهابسنگی بودند، توصیف کرد؛ «تماسهای اضطرابزده». حتی اگر ستارهشناسان به عموم اطمینان دادند که عبور شهابسنگ در سال 1968 خطرآفرین نیست، نکتهٔ بزرگتر این بود که هیچکس برنامهای نداشت در صورتی که یک برخورد درواقع نزدیک میشود.
مهندسان دانشجو با آرمجدون روبرو میشوند
در ژانویهٔ ۱۹۶۷، با تنها ۷۰ هفته تا نزدیکترین عبور ایکاروس، پل ساندورف به دانشجویان خود وظیفه داد: طرحی واقعگرایانه برای جلوگیری از شهابسنگ تدوین کنند. نکتهٔ جالب این بود که آنها فقط میتوانستند از تکنولوژی موجود استفاده کنند.
برخی از دانشجویان با شکگریزی مواجه بودند. چند نفر شوخی کردند که میتوانند یک تрампین عظیم بسازند. اما بهمحض ورود به محاسبات ریاضی و فیزیک، این نگرش به سرعت تغییر کرد. ساندورف واضح کرد: ایکاروس در نقطهٔ میانی اقیانوس اطلس در تاریخ ۱۹ ژوئن ۱۹۶۸ بهزمین خواهد برخورد و انفجاری معادل ۵۰۰ میلیارد تن تیانتی ایجاد میکند. پس از آن سونامی بهوجود میآید که میلیونها نفر را میکشد.
با انگیزش از این سناریوی هراسانگیز، دانشجویان تیمهای کوچک تشکیل دادند تا بر روی چالشهای فنی مختلف متمرکز شوند—پروپولشن، بار مفید، راهنمایی و غیره. بهسرعت دریافتند که هیچکدام از مسائل بهتنهایی قابلحل نیست؛ هر تصمیمی بر دیگران تأثیر میگذارد. این تجربه تبدیل به کلاس برتر مهندسی سامانههای زمان واقعی شد.
گزینه هستهای
یکی از اولین نتیجهگیریهایشان این بود که اگر شهابسنگی را زود شناسایی کنید، زمانی که از خورشید دور باشد، انحراف آن بسیار آسانتر است. یک فشار کوچک در زمان مناسب میتواند منجر به تغییر مسیر کامل در آینده شود. اما Icarus از پیش بسیار نزدیک بود و با سرعت بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ km/h در حال حرکت بود.
آنها استفاده از یک بمب هیدروژنی برای منفجر کردن شهابسنگ را مدنظر داشتند، اما این موضوع نگرانیهایی را بهوجود آورد: چه میشود اگر انفجار صرفاً شهابسنگ را به تکههای مرگبار تبدیل کند که همچنان به سمت زمین در حرکتند؟
در عوض، آنها راهحلی کنترلشده پیشنهاد دادند: پرتاب شش موشک ساترن V، که هر کدام حامل یک بمب هیدروژنی ۱۰۰ مگاتنی بودند. اولین موشک در فاصلهٔ ۱۰۰ فوت از شهابسنگ منفجر میشد تا بخشی از سطح آن را بخار کند و از مسیر اصلی خارج سازد. موشکهای دیگر بهعنوان پشتیبان یا برای هدفگیری هر تکه باقیمانده عمل میکردند. آنها احتمال موفقیت را حدود ۷۱٪ احتمال برآورد کردند، با هزینهای کمتر از ۱٪ تولید ناخالص داخلی ایالات متحده.
سالها پس از آن، طرح آنها به سیاست تبدیل شد
تا سال ۱۹۸۹، زمانی که یک شهابسنگ شناسایینشده بهنزدیکی ناآرامیبرانگیز به زمین پرواز کرد، دولتها دوباره به آن توجه کردند. سپس، در سال ۱۹۹۴، شهابسنگ Shoemaker‑Levy 9 به مشتری برخورد کرد و جایداغهای عظیم ایجاد کرد. تهدید ناگهان کاملاً واقعی شد.
تا اواخر دههٔ ۹۰ میلادی، ناسا رسماً دفاع سیارهای را بهعنوان بخشی از مأموریت اصلی خود اعلام کرد — سرانجام ایدههایی که نخستین بار توسط دانشجویان MIT در سال ۱۹۶۷ توسعه یافتند، یک تکلیف کلاسی که بعدها در نشریاتی همچون National Geographic به چاپ رسید و ابتدا توسط بایگانیهای خود MIT مستند شد. امروز، بیش از یک میلیون شهابسنگ رصد شدهاند. در حال حاضر هیچیک مسیر برخوردی با زمین ندارند.