چگونه کشورهای فضایی میتوانند از بروز منازعه بر ماه جلوگیری کنند
سؤال مهم این است که آیا میتوان از یخ آب ماه استفاده کرد بدون اینکه بهنوعی از تصاحب دست یابد

این مقاله نخستاً در The Conversation. این نشریه مقاله را به بخش Expert Voices: Op-Ed & Insights سایت Space.com افزود.
در دههٔ ۱۹۶۰، آهنگ فرانک سیناترا Fly Me to the Moon بهطور نزدیک با مأموریتهای Apollo در ارتباط شد. این قطعهٔ خوشبینانه در سال ۱۹۶۴ ضبط شد، زمانی که موفقیت ایالات متحده در رقابت ماه با اتحاد جماهیر شوروی تضمین نشده بود.
با این حال، وقتی خدمهٔ مأموریت آپولو ۱۱ بهطور نخستین فرود آمد در سال ۱۹۶۹ بر سطح ماه، این آهنگ سیناترا به ملودی مناسبی برای دورهای تبدیل شد که در غرب، بهنظر میآمد هر چیزی ممکن است.
در قرن بیست و یکم، کاوش ماه شکل متفاوتی خواهد یافت. چندین کشور مایلند به آنجا رفته و بمانند. ایالات متحده، چین و شرکای بینالمللی در هر دو طرف برنامههایی برای ایجاد پایگاههای دائمی بر سطح ماه دارند که احتمال بروز منازعه را به وجود میآورد.
پایگاهها در قطب جنوب ماه مستقر خواهند شد، جایی که منابع ارزشمندی از جمله آب فراوان بهصورت یخ دارد. این یخ که در درههای دائماً سایهدار بهسر میبرد، میتواند به آب تبدیل شود تا توسط پایگاههای ماه استفاده گردد و همچنین به سوخت موشکی تبدیل شود تا کاوشهای جاری و ساکنان آن را پشتیبانی کند. ماه ممکن است همچنین دارای مواد معدنی باارزشی نظیر فلزات نادر زمینی باشد که کشورها مایلند استخراج کنند.
اما این منابع محدود خواهد بود، همانطور که مکانهای مناسب برای فرود و ساخت پایگاههای ماه نیز محدود هستند. احتمال بروز منازعه بین ملتها در فضا از قلمرو امکان خارج نیست.
با این حال، تدابیری وجود دارد که میتوان اتخاذ کرد تا اطمینان حاصل شود آیندهای تعاونمحور باشد. بنابراین، آهنگی بهاندازه خوشبینانهٔ Fly Me To The Moon میتواند بهعنوان موسیقی زمینه برای این دورهٔ جدید کاوش عمل کند، همانگونه که در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ انجام داد.
معاهدات بینالمللی میتوانند راهحل باشند، بههمراه آمادگی کشورها برای عمل مسئولانه. پیمان فضایی سال ۱۹۶۷ بیان میکند که فضا مشمول تصاحب ملی از طریق ادعای حاکمیت یا بهدستآوردن از طریق استفاده یا اشغال نیست. در همان زمان، مادهٔ I این پیمان فضایی فضا را بهعنوان یک منبع عمومی جهانی میداند و اظهار میکند که کاوش و استفاده از فضا برای تمام ملتهاست، از جمله منابع آن.
سؤال مهم این است که آیا میتوان از یخ آب ماه استفاده کرد بدون اینکه بهصورت کلیای از آن تصاحب شود.
معاهده ماه
توافقنامههای آرتمیس، مجموعهای از رهنمودهای مبتنی بر ایالات متحده، تلاشی از پایهٔ پایین به بالا برای ایجاد رفتار مشترک است. بخش ۱۰ این توافقنامه میگوید «استخراج منابع فضایی بهطور ذاتی تحت مادهٔ II پیمان فضایی بهعنوان تصاحب ملی محسوب نمیشود».
این توافقنامه همچنین استفاده از «مناطق ایمنی» موقت در اطراف عملیات استخراج منابع را پیشنهاد میکند. امضاکنندگان توافقنامههای آرتمیس باید فعالیتهای خود را به سایر ملتها اطلاع دهند و متعهد شوند که برای جلوگیری از تداخل مضر، هماهنگیهای لازم را انجام دهند.
با این حال، این مناطق ایمنی بسیار مورد بحث هستند چرا که میتوانند بهعنوان نقض اصول عدم تصاحب پیمان فضایی تفسیر شوند. برای برخی، این مناطق میتوانند حق مالکیت مؤثر بر منابع فضایی ایجاد کنند.
در حال حاضر، ۵۶ کشور امضای توافقنامههای آرتمیس را بهدست آوردهاند. تایلند و سنگال این توافقنامههای رهبریشده توسط ایالات متحده را امضا کردهاند و همچنین در پروژهٔ پایگاه ماه چین مشارکت دارند. بنابراین این ملتها پلی بین دو برنامه فراهم میآورند و امید به همکاری دارند.
معاهده ماه، که در سال ۱۹۷۹ توسط سازمان ملل تصویب شد، نحوه استفاده از ماه را نیز تنظیم میکند. این معاهده دارای ویژگیهای جالبی است؛ از جمله فراخوانی به شفافیت، با الزامی برای اشتراکگذاری اطلاعات دربارهٔ فعالیتهای ماهیانهٔ کشورها، و تلاش بینالمللی برای مدیریت منابع ماه.
هدف این است که اعتماد بین امضاکنندگان معاهده ایجاد شود. همانند پیمان فضایی، این معاهده بهصراحت از تصاحب ملی منابع فضایی منع میکند.
یکی از موانع اساسی این است که نه چین، نه ایالات متحده و نه فدراسیون روسیه این معاهده را امضا نکردهاند. با این وجود، بهنظر من، معاهده ماه بهترین چارچوب برای آینده را ارائه میکند — بدون نیاز به معاهدات یا توافقنامههای جدید. ملتها تنها کافی است از آن بهرهبرداری کنند. و اگر یک یا دو ماده نیاز به اصلاح داشته باشند، باید تغییر یابند.

دورهٔ جدید
جهان در آستانهٔ دورهٔ جدیدی از اکتشافات ماه قرار دارد. چه ایالات متحده و چه چین اولینبار به آنجا برسند، تمایل جدیدی برای ایجاد حضور دائم بر ماه طبیعی زمین شکل گرفته است. چین به همراه حدود ده کشور در حال برنامهریزی برای یک پایگاه به نام ILRS (ایستگاه پژوهشی بینالمللی ماه) است. در همین حال، ناسا در حال توسعهٔ ایستگاه ماهی به نام Artemis Base Camp میباشد.
ساخت این ساختارها مدتی زمان خواهد برد، اما ملتها قبلاً از خط شروع پیشروی کردهاند. مأموریت Artemis II ناسا که چهار فضانورد را در یک عبور پیرامون ماه خواهد برد، برای فوریهٔ ۲۰۲۶ برنامهریزی شده است. در تاریخ ۲۴ سپتامبر امسال، آژانس فضایی ایالات متحده یک دستهٔ جدید از فضانوردان را معرفی کرد که احتمالاً در مأموریتهای آینده به سطح ماه پرواز خواهند کرد.
این تحولات نشان میدهند که پتانسیل داشتن آیندهای عادلانهتر در فضا وجود دارد. بهعنوان مثال، نتوانستم چشمپوشی کنم که از میان ده فضانورد تازهانتخابشده، ۶۰٪ زن هستند که این اولین بار است.
چین بهتازگی آزمون پروازی فرودگر ماهی سرنشیندار خود با نام Lanyue را به پایان رسانده است. پروژهٔ پایگاه ماهی ILRS آن، کشورهایی را جذب کرده است که پیشینهٔ طولانی در اکتشافات فضایی انسانی ندارند.
پس چگونه میتوانند کشورها اطمینان حاصل کنند که از وعدهٔ آینده همکاریمحور در فضا بهرهبرداری کنند و رقابتها و نابرابریهای موجود را فراتر از مرزهای زمین نبرند؟
تقلید وضعیت «غرب وحشی» بر ماه، جایی که اولینکس که میرسد مالکیت زمین را ادعا میکند، در قرن بیست و یکم گزینهای نیست. همه انسانها هنگام فرود بر ماه «زمینی» محسوب میشوند، بدون در نظر گرفتن پرچمهای ملی.
فضا میتواند هم بستر دیپلماسی باشد و هم ابزار درگیری؛ همچنین میتواند وسیلهای برای توسعه اجتماعی‑اقتصادی باشد. این عوامل انگیزههای قدرتمندی برای بشریت فراهم میآورند تا بهعنوان شریک در مرز نهایی عمل کنند.
گسترش ردپای بشریت فراتر از زمین، بزرگترین چالش این قرن و آینده است. بنابراین، تلاش جهانی برای اکتشاف فضا بهصورت همکارانه و صلحآمیز نه تنها ممکن بلکه واجب است.
این مقاله مجدداً از The Conversation تحت مجوز Creative Commons منتشر شده است. بخوانید مقالهٔ اصلی.