دانش‌مندان پیشرفت ژنتیکی چشمگیری با RNA ماموت ۳۹٬۰۰۰ ساله به‌دست آوردند

0

Becky Ferreira

Becky Ferreira

RNA تجزیه‌و‌تحلیل‌شده جدید، ۲۵٬۰۰۰ سال قدیمی‌تر از صاحب رکورد قبلی است؛ این امر پنجره‌ای نو به تکامل ژنتیکی می‌گشاید و شگفتی‌ای درباره‌ی مومیای مشهور ماموت افشا می‌کند.

پیشرفت ژنتیکی دانش‌مندان با RNA ماموت ۳۹٬۰۰۰ ساله
یوکا ماموت. تصویر: Cyclonaut

به «چکیده» خوش برگشتید! این‌ها مطالعات این هفته‌اند که به گذشته سفر کردند، منطقه را پر کردند، ستاره‌ها را شماردند، اهداف علمی را ارزیابی کردند و در نهایت همه را با یک وعده‌ی ده‑دوره‌ای خوش‌طعم به سرانجام رساندند.

اولاً، دانش‌مندان به‌دست‌آوردن پیشرفت بزرگ، به لطف یک مومیای ماموت بسیار بامزه، موفق شدند. سپس: دلایل اقلیمی برای بیلورهای شلوغ؛ چگونه با ۳٬۰۰۰ برادر/خواهر جدا شده دوباره ارتباط برقرار کنیم؛ این ذهن شما تحت تأثیر فوتبال؛ و در نهایت، ناهار ملکه الیزابت دوم در ۲۰ فوریه ۱۹۵۷ چه بود.

 همان‌طور که همیشه می‌گویم، برای اطلاعات بیشتر درباره کارهای من، کتاب تماس اول: داستان شیفتگی ما نسبت به موجودات بیگانه را ببینید یا در خبرنامهٔ شخصی من فایل‌های BeX مشترک شوید. 

دوران پس از مرگ طولانی یوکا ـ ماموت

Mármol Sánchez, Emilio et al. “Ancient RNA expression profiles from the extinct woolly mammoth.” Cell.

دانشمندان RNA—یکی از مؤلفه‌های کلیدی حیات همان‌گونه که می‌شناسیم—را از بقایای یک ماموت که ۳۹٬۰۰۰ سال پیش در دورهٔ عصر یخبندان پلسیتوسن زندگی می‌کرد، توالی‌یابی کرده‌اند؛ این RNA از تمام رکوردهای موجود، به‌مراتب قدیمی‌ترین است.

«دارندهٔ رکورد قبلی» برای قدیمی‌ترین RNA، DNA یک توله‌سگ که ۱۴٬۳۰۰ سال پیش در سیبری زندگی می‌کرد، بود. مطالعه جدید این بازهٔ زمانی را به‌صورت شگفت‌انگیزی با ۲۵٬۰۰۰ سال به عقب برده و پنجره‌ای نو به ژنتیک باستانی گشوده و شگفت‌انگیزی درباره‌ی مومیای معروف ماموت به نام یوکا را آشکار کرد.

«DNA باستانی مطالعات موجودات منقرض‌شده و زنده‌ای که تا دو میلیون سال پیش زندگی می‌کردند، دگرگون ساخته است و امکان بازسازی ژنوم‌های انواع گونه‌های منقرض‌شده و همچنین اکوسیستم‌هایی که در آن‌ها پدیدار می‌شدند، فراهم کرده است»، گفت پژوهشگران به رهبری امیلیو مارمول سانچز از مؤسسهٔ گلوب در کوپنهاگن که این مطالعه را در زمانی که در دانشگاه استکهلم مشغول به کار بودند، انجام دادند.

«با این حال، تکنیک‌های توالی‌یابی DNA فعلی به‌تنهایی نمی‌توانند به‌صورت مستقیم بینش‌هایی دربارهٔ هویت بافت، دینامیک بیان ژن یا تنظیمات رونویسی فراهم کنند، زیرا این اطلاعات در بخش RNA کدگذاری شده‌اند.»

«در اینجا، ما پروفایل‌های رونویسی از ۱۰ ماموت پشم‌دار اواخر دورهٔ پلسیتوسن گزارش می‌کنیم»، تیم ادامه داد. «یکی از این‌ها که تاریخچهٔ آن تقریباً ۳۹٬۰۰۰ سال پیش است، جزئیات کافی برای بازیابی … را فراهم کرد تا به قدیمی‌ترین توالی‌ RNA باستانی تا به امروز برسیم.»

DNA، مولکول «نقشه‌آبی» دو‌سلسله‌ای که اطلاعات ژنتیکی را ذخیره می‌کند، بسیار مقاوم‌تر از RNA است؛ به همین دلیل می‌تواند به‌مدت میلیون‌ها سال، نه هزاران سال، دنبال شود. RNA تک‌سلسله‌ای، مولکول «پیام‌رسان» که دستورات DNA را اجرا می‌کند، نازک‌تر و در سوابق پالیونتولوژی کمیاب‌تر است.

علاوه بر ثابت کردن اینکه RNA می‌تواند مدت زمان طولانی‌تری نسبت به آنچه پیشتر شناخته‌شده بقا یابد، تیم کشف کرد که یوکا—ماموتی که ۳۹٬۰۰۰ سال پیش مرد—سالیان به‌اش جنسیت نادرست تعلق گرفته بود (بله، می‌دانم جنسیت یک سازهٔ اجتماعی است که برای ماموت‌های قدیمی‌السیر قابل اعمال نیست، اما اشتباه تعیین جنسیت حس متفاوتی دارد).

یوکا در ابتدا به عنوان ماده بر اساس یک مطالعهٔ ۲۱۲۱ تعریف شد که «حضور چین‌های پوستی در ناحیهٔ تناسلی که با ساختارهای لب‌های واژن در فیل‌های امروزی سازگار است و عدم وجود ساختارهای عضلانی مختص نرها» را مشاهده کرد. مارمول سانچز و همکارانش حالا این قضاوت آناتومیکال را با بررسی باقی‌مانده‌های ژنتیکی کروموزوم Y یوکا معکوس کرده‌اند.

در حقیقت، همان‌طور که این متن را در پنجشنبهٔ ۱۳ نوامبر می‌نویسم—یک روز پیش از رفع مانع انتشار این مطالعه در جمعه—یوکا همچنان در ویکی‌پدیا به‌عنوان ماده فهرست شده است.

فقط یک روز تا زمانی که بتوانی حقیقت خودت را زنده کنی، رفیق.

در اخبار دیگر…

به عهده بیلورها

Burgher, Jesse A. S. et al. “Beaver-related restoration and freshwater climate resilience across western North America.” Restoration Ecology.

هر دوره‌ای مدافع خاص خود را دارد؛ در دنیای گرم‌شونده ما، بیلورهای مشتاق ممکن است برای گرفتن این عنوان بلندمرتبه ظاهر شوند.

این جوندگان پرکار به‌عنوان «مهندسان اکوسیستمی» در کتاب‌های درسی شناخته می‌شوند که با سدهای محکم خود محیط‌ها را بازآفرینی می‌کنند و پناهگاه‌های زیستی متنوعی ایجاد می‌نمایند که در برابر تغییرات اقلیمی مقاوم هستند. برای ارزیابی بهتر نقش بیلورها در بحران اقلیمی، پژوهشگران پروژه‌های بازسازی مرتبط با بیلور (BRR) گزارش‌شده در سراسر آمریکای شمالی را مرور کردند.

«تغییرات اقلیمی پیش‌بینی می‌شود که الگوهای جریان آب در غرب شمال آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد، مقدار و کیفیت زیستگاه‌های آبی را کاهش دهد و گونه‌های بومی را آسیب بزند، اما BRR می‌تواند برخی از این اثرات را کمتر کند»، گفت پژوهشگران به رهبری جسی ای. اس. بورگر از دانشگاه ایالتی واشنگتن.

تیم گزارش می‌دهد «شواهد قابل توجهی وجود دارد که BRR استقامت اقلیمی را افزایش می‌دهد… با کاهش دمای آب‌های تابستانی، افزایش ذخیره‌سازی آب و بهبود اتصال حوزه‌های سیلابی» و همزمان «پاره‌پاره‌های زیست‌محیطی مقاوم در برابر آتش» را ایجاد می‌کند.

پس پیش به پیش بروید و مشغول به کار شوید، بیلورها! باشد که به سختی این بحران را پشت سر بگذاریم.

یک خانواده بزرگ و شاد ستاره‌ای

Boyle, Andrew W. et al. “Lost Sisters Found: TESS and Gaia Reveal a Dissolving Pleiades Complex.” The Astrophysical Journal.

قابل رؤیت هم از نیم‌کرهٔ شمالی و هم از نیم‌کرهٔ جنوبی، هلال‌پیک، خوشنام‌ترین و پرمعناترین خوشهٔ ستاره‌ای شناخته شده در آسمان شب است. اگرچه این ستاره‌نما توسط چندین ستارهٔ درخشان به‌نام «هفت خواهر» تعریف می‌شود، دانشمندان اکنون هزاران خواهر دیگر که از همان دستهٔ مشترک متولد شده‌اند و در حدود ۲٬۰۰۰ سال نوری پخش شده‌اند، شناسایی کرده‌اند.

عکس با میدان گسترده از هلال‌پیک. تصویر: آنتونیو فررتی و آتیلیو بروزونه

«ما دریافته‌ایم که هلال‌پیک هستهٔ مرتبی از یک ساختار بزرگ‌تر و هم‌عمر دارد» و «ما این ساختار را به نام مجتمع بزرگ‌تر هلال‌پیک (Greater Pleiades Complex) می‌شناسیم»، گفت پژوهشگران به رهبری اندرو دبلیو بویل از دانشگاه کارولینای شمالی در چپل‌هیل. «بر پایهٔ سن‌های همسان، سرعت‌های فضایی منسجم، ترکیب‌های جزئی دقیق و تاریخ‌های مسیر برگشتی، به این نتیجه رسیده‌ایم که اکثر ستارگان این مجتمع از یک ابر‌مولکولی عظیم منشا می‌گیرند.»

این کار «پیدایش هلال‌پیک را به‌عنوان سنگ بنای اخترشناسی ستاره‌ای بیشتر تقویت می‌کند» و جذابیت جدیدی به این خوشه می‌افزاید که نخستین بار در دوران کرتاسه (Cretaceous) به آسمان‌ها ظاهر شد. (برای اطلاعات بیشتر درباره هلال‌پیک، به این مقاله که سال پیش نوشتم دربارهٔ ریشه‌های عمیق اساطیر آن مراجعه کنید).

جستجوی در اعماق ذهن شما

Zamorano, Francisco et al. “Brain Mechanisms across the Spectrum of Engagement in Football Fans: A Functional Neuroimaging Study.” Radiology.

دانشمندان به‌یک نقطه‌ای که هرگز جرات نمی‌کردم به آن سفر کنم—ذهن هواداران فوتبال در لحظات بحرانی—نگاه کردند. برای کشف جنبهٔ عصبی پرشور این هواداری، پژوهشگران ۶۰ هوادار سالم مرد از سنین ۲۰ تا ۴۵ ساله را دعوت کردند تا در حین اسکن fMRI، ده‌ها صحنه گل از مسابقاتی که تیم‌های مورد علاقه، تیم‌های رقیب و تیم‌های «خنثی» آنها در آن حضور داشتند، مشاهده کنند.

شرکت‌کنندگان بر اساس «مقیاس پرشور هواداری فوتبال (FSFS)» ارزیابی شدند؛ معیارهایی همچون «تمایلات تفکری و/یا عملی خشونت‌آمیز» و «ارتباط یا شناسایی نهادی» به‌کار گرفته شد. این مقیاس گروه را به ۳۸ تماشاگر ساده، ۱۹ هوادار متعهد و ۴ پرشور دیوانه (صفت‌های من برای زیبایی) تقسیم کرد.

نمایش اثر منفی شکست مهم. تصویر: انجمن رادیولوژی شمال آمریکا (RSNA)

«یافته‌های کلیدی ما نشان داد که گل زدن برابر حریفان سامانه پاداش را فعال می‌کند… در حالی که قبول گل از حریفان شبکه ذهنی‌سازی را به کار می‌گیرد و کرنش‌پیش‌پیشانی دُرَسور میانی پیشانی (dACC) — منطقه‌ای مسئول کنترل شناختی و تصمیم‌گیری — را سرکوب می‌کند»، گفت پژوهشگران به رهبری فرانسیسکو سامورانو از دانشگاه سان سَبَستِیان در شیلی. «امتیازهای بالاتر در مقیاس FSFS با کاهش فعال‌سازی dACC در زمان شکست‌ها همبستگی داشت، که نشانگر ضعف تنظیم عاطفی در هواداران بسیار درگیر است.»

به‌عبارت دیگر، اکنون به‌صورت علمی ثابت شد که هواداران پرشور فوتبال همان «مسّی‌های پرشور» هستند که درام را دوست دارند.

دیپلماسی به‌صورت تازه سرو شد

Cabral, Óscar et al “Power for dinner. Culinary diplomacy and geopolitical aspects in Portuguese diplomatic tables (1910-2023).”

در نهایت، همان‌طور که همه چیز باید به‌پایان برسد، با قرنی از غذاهای لذیذ پرتغالی می‌بندیم. در نسخه‌ای دیگر از «بله، این می‌تواند یک شغل باشد»، پژوهشگران ۴۵۷ منوی خدمات‌شده در وعده‌های دیپلماتیک مختلف در پرتغال از سال ۱۹۱۰ تا ۲۰۲۳ را گردآوری کردند تا بررسی کنند «چگونه فرهنگ غذایی پرتغالی به‌عنوان ابزار دیپلماسی آشپزی و استراتژی نزدیک‌سازی ژئوپولیتیک به کار رفته است».

به‌عنوان عاشق غذا و بوروکراسی ژئوپولیتیک، این مطالعه واقعاً نقطه‌ی اوج را پیدا کرد. نکات برجسته شامل یک ناهار «منطقه‌ای» در سال ۱۹۵۷ برای ملکه الیزابت دوم است که هدف آن انتقال «پرتغالی‌گری» از طریق غذاهایی نظیر خرچنگ و تارت میوه‌ای از شهرهای پنیچه و آلکوباسا بود. همچنین این تحقیق پر از نکات جالبی است مانند «گنجاندن بستنی «امپریال» در نهار رسمی انجمن تجارت آزاد اروپا (ID45، ۱۹۵۰) که به نظر می‌رسد حس عظمت ژئوپولیتیک و توانمندی حکومتی وسیع را منتقل می‌کند». بستنی وقتی به‌عنوان نماد قدرت بین‌المللی باشد، طعم به مراتب بهتری دارد.

منوی «ناهار به‌احترام ملکه الیزابت دوم و شاهزاده فرزندش، دوک ادینبرا» که در آلکوباسا (پرتغال) در تاریخ ۲۰ فوریه ۱۹۵۷ برگزار شد. تصویر: Cabral و همکاران، ۲۰۲۵.

همچنین تیم، یک خطای احتمالی را کشف کرد: رئیس‌جمهور هندی راماسوامی ونکاتارامان، که یک گیاه‌خوار هندویی بود، در سال ۱۹۹۰ به‌جای خوراک گیاهی استیک گوساله سرو شد. در یک پاورقی، کابرال و همکارانش نتیجه‌گیری کردند که «نیاز به بررسی بیشتر برای درک زمینهٔ سرو استیک گوساله به رئیس‌جمهور هندی در سال ۱۹۹۰ احساس می‌شود». چه شایعه‌ای‌ست!

از خواندن این مطلب سپاسگزارم! هفتهٔ آینده می‌بینمتان.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.