گلوبسترها: موجودات عجیب که در سواحل یافت میشوند

درباره یک پدیده مرموز و مکرر اقیانوسی که دهههاست توجهها را به خود جلب کرده، بیشتر بیاموزید
توسط گریس گورلی
از گاهی اوقات، دریا چیزی روی شن میگذارد که مرز بین طبیعت و خیال را به هم میزند. تودهای کمرنگ و الیافی در میان غلیانهای دریایی درهمتنیده، سنگین از نمک و پوسیدگی است. این توده شکل واضحی ندارد، استخوانی قابل رؤیت نیست و توضیح واضحی برای آن وجود ندارد. برای لحظاتی کوتاه، گویی اقیانوس یکی از رازهای خود را افشا کرده است.
به این بقایا نامی داده شد: گلوبسترها. این واژه در سال ۱۹۶۲ توسط جانورشناسی ایوان تی. سندرسون پس از کشف لاشهای بزرگ بدون سر در سواحل تاسمانیا بهوجود آمد. کشفیات مشابهی در سرتاسر جهان – در فلوریدا، نیوزیلند، شیلی و فیلیپین – رخ دادهاند که هرکدام با همان الگوی اشتیاق و حدسزدن مواجه شدهاند. برای مدت کوتاهی، علم به داستان تسلیم میشود.
عکسی که اینجا میبینید شاید مشهورترین آنها باشد: غول سنت آگوستین، که در سال ۱۸۹۶ در فلوریدا به ساحل شسته شد. در آن زمان، لاشه بهعنوان بقای یک اختاپوس عظیم، که بهاندازه کافی بزرگ بود تا کشتیها را در بازوهای خود بگیرد، تصور میشد. تنها پس از یک قرن، تجزیه و تحلیل بیوشیمیایی ماهیت واقعی آن را نشان داد – نه یک هیولای دریایی، بلکه یک توده از بافت غنی از کلاژن نهنگ که توسط جزر و مد و تجزیه شکل گرفته بود.
همانطور که معلوم شد، این حقیقت پشت اکثر گلوبسترها است. وقتی نهنگی میمیرد، بدنش بهسطح میافتد و تجزیه میشود. گازها لاشه را گسترش میدهند؛ پوست آزاد میشود؛ لایه چربی به یک ماتریس روشن و کشسان تبدیل میشود که در برابر پوسیدگی مقاومت میکند. تا زمانی که به ساحل میرسد، باقیمانده غیرقابل تشخیص است: عضلاتی که به رشتههای الیافی تبدیل شدهاند و به چشم انسان شبیه مو یا شاخکها به نظر میآیند. تجزیه تا حدی انجام شده که موجودی را خلق میکند که در واقع وجود ندارد.
تحلیل DNA این الگو را بارها تأیید کرده است. «توده نیوفاندلند» سال ۱۹۹۷ و «توده شیلی» سال ۲۰۰۳ هر دو بهعنوان بقای نهنگ شناخته شدند. هر معمای جدید به همان نتیجه میرسد: فرایندهای اقیانوس بسیار خلاقانهتر از هر اسطورهای هستند که به آنها نسبت میدهیم.
با این حال، این شگفتی ادامه دارد. گلوبستر در آن فضای محدود بین دانش و تعجب قرار میگیرد – یادآوری این که حتی در عصر ماهوارهها و توالییابی ژنها، دریا هنوز توانایی شگفتزده کردن را دارد. غریزه انسانی، زمانی که با ناشناخته مواجه میشود، سعی میکند آن را روایت کند. یک جرم بیجان به یک غول دریایی تبدیل میشود؛ شکلی بدون زمینه به داستانی تبدیل میشود.
در نهایت، گلوبسترها موجودات هیولایی نیستند، بلکه محصولاتی جانبی از شیمی طبیعی اقیانوس هستند. آنها دوام میآورند زیرا در فضای محدود بین علم و تخیل قرار میگیرند: بهاندازه کافی واقعی برای مطالعه، بهاندازه کافی عجیب برای تردید. هر کشف جدید همان سؤال را برمیانگیزد و همان پاسخ آرام را ارائه میدهد – این که رازهای دریا همیشه همانگونه که به نظر میآیند، نیستند، اما توانایی آن برای بهچالش کشیدن ما بدون تغییر باقی میماند.