با راهبههای اتریشی آشنا شوید که از خانه سالمندان فرار کردند تا به صومعه قدیمیشان بازگردند

سالزبورگ، اتریش — مراسم صبحگاهی عشای ربانی در کلیسای کوچک شلوس گلدناشتاین، صومعهای در الزبتن، منطقهای در اتریش که میان منارههای کلیساهای سالزبورگ و پسزمینه خیرهکننده کوههای آلپ قرار گرفته، در حال برگزاری است. خواهر ریتا از دیدن این همه جمعیت خوشحال است.
خواهر ریتا میگوید با توجه به کاهش تعداد کاتولیکها در اتریش، انتظار میرود کلیسا نیز از دیدن نیمکتهای پر از جمعیت به همان اندازه هیجانزده شود، اما ریتا ۸۲ ساله و خواهران دیگر، رجینا ۸۶ ساله و برنادت ۸۸ ساله، مغضوب مقامات مافوق خود شدهاند.
ریتا با خندهای ریز و برقی در چشمانش میگوید: «مردم ما را خواهران شورشی صدا میزنند!»
این سه خواهر آگوستینی – که تنها از نامهای مذهبی خود استفاده میکنند – بهتازگی از یک خانه سالمندان فرار کرده و با کمک یک قفلساز محلی، به صومعهای که روزی خانهشان بود، بازگشتهاند. ریتا به شوخی میگوید که آنها متصرفانی هشتاد و چند ساله هستند.

ریتا میگوید که گذشته از شوخی، آنها دو سال پیش، زمانی که مقامات کلیسا به دلیل کاهش تعداد راهبهها صومعه را تعطیل کردند، برخلاف میلشان به یک خانه سالمندان منتقل شدند.
«وقتی فرصت بازگشت به صومعه عزیزمان پیش آمد، منتظر اجازه او نماندیم»
اهالی کلیسا که با اجاره یک کامیون به خواهران در فرارشان کمک کردند، اکنون با جمعی از مردم محلی همراه شدهاند که مشتاقند به این راهبهها کمک کنند تا در مکانی که خودشان میخواهند، پیر شوند.
خواهر ریتا میگوید که آنها چارهای جز این کار نداشتند. او توضیح میدهد: «میخواستم با رئیس صومعه صحبت کنم و به او بگویم چقدر ناراحتیم، اما دسترسی به او ممکن نبود. وقتی فرصت بازگشت به صومعه عزیزمان پیش آمد، منتظر اجازه او نماندیم. اما نمیخواهم از دست ما عصبانی باشد.»

اما مقام مافوق آنها، رئیس مارکوس گراسل، از این نافرمانی راضی نیست. ماه گذشته که ماجرای فرارشان به سرخط خبرها تبدیل شد، او یک شرکت روابط عمومی متخصص در مدیریت بحران را استخدام کرد. به همین دلیل، اکنون هارالد شیفل از طرف این روحانی صحبت میکند.
شیفل میگوید: «بدیهی است که پیش از انتقال خواهران به خانه سالمندان با آنها مشورت شده بود. و قابل درک است که پس از دههها زندگی و کار در یک مکان، چنین جابهجاییای آسان نیست.»
شیفل توضیح میدهد که خواهران ریتا، برنادت و رجینا سه راهبه آخر باقیمانده در صومعه بودند و با توجه به سنشان، ماندن در آنجا عاقلانه نبود. او تأکید میکند که تصمیم رئیس صومعه برای انتقال آنها با در نظر گرفتن صلاح خودشان گرفته شده است.
اما این خواهران راهبه قصد ندارند ردای خود را کنار بگذارند؛ آنها با این نیت وارد صومعه شدند که تا پایان عمر در آنجا – و در مدرسه مجاورش – خدمت کنند.
و اکنون دامنه نفوذشان بسیار فراتر از محدوده کلیسای محلیشان رفته است؛ این راهبهها حالا صفحه اینستاگرام خود را دارند که در حال حاضر ۷۰ هزار دنبالکننده دارد.
شیفل، سخنگوی رئیس صومعه، میگوید که حضور راهبهها در شبکههای اجتماعی شایسته مقام آنها نیست و مقامات مافوقشان نظر مثبتی به این موضوع ندارند.
شیفل تأکید میکند: «بدون این همه توجه رسانهای، مدتها پیش راهحلی عملی و پایدار پیدا میشد که آسیب بسیار کمتری به کلیسا وارد میکرد.»

اما کریستینا ویرتنبرگر، یکی از شاگردان سابق این خواهران که «عملیات بازگشت به صومعه» را آغاز کرد، میگوید به آنها توصیه شده بود که موضوع را علنی کنند.
ویرتنبرگر میگوید: «ما از رسانهها دعوت کردیم تا مانع از بیرون انداختن خواهران توسط رئیس صومعه شویم. به من گفته شد که او در مقابل رسانهها چنین جسارتی نخواهد کرد.»
ویرتنبرگر شصت و پنج ساله از ده سالگی این خواهران را میشناسد. او میگوید با اینکه آنها مثل همیشه مصمم و هوشیار هستند، اما به دلیل سنشان آسیبپذیر نیز هستند.
وقتی داوطلبان دیگر پیشنهاد راهاندازی حساب اینستاگرام را دادند، ویرتنبرگر گفت تنها به شرطی موافق است که خود خواهران اجازه صریح بدهند.
خواهر برنادت هشتاد و هشت ساله، که از سال ۱۹۵۵ در این صومعه راهبه بوده است، با شهرت در شبکههای اجتماعی به راحتی کنار میآید.
برنادت با شور و شوق میگوید: «به نظرم فوقالعاده است که اینستاگرام مردم را برای ستایش خداوند به سوی ما میآورد. البته، آنها بعد از این همه پوشش خبری کنجکاو هستند ما را ببینند، اما چیزی که میبینند، عبادت ماست. پس بهشت از فناوری برای گسترش کلام خدا استفاده میکند؟ این را خدا ترتیب داده، نه ما!»

اما برنادت هنوز از اتفاقی که افتاده شگفتزده است. او در حالی که از چهار طبقه پله بالا میرود، میگوید بالابر پلهها کمی پس از انتقال خودش از صومعه برداشته شد.
خواهر برنادت توضیح میدهد: «من دو هفته در بیمارستان بودم و وقتی مرخص شدم، فکر میکردم به خانه، یعنی صومعه، برمیگردم. اما آمبولانس مرا با لباس خواب به یک خانه سالمندان برد. شوکه شده بودم. رئیس صومعه آمد اما با من صحبت نکرد. صدایش زدم و گفتم فقط برای یک هفته اطاعت خواهم کرد.»
آنها به شکستن عهد خود متهم شدهاند
رئیس صومعه، گراسل، از طریق سخنگویش، خواهران را به شکستن عهد خود متهم کرده است. اما ولفگانگ روته – یک کشیش و محقق حقوق کلیسایی – میگوید این اتهام اغلب علیه منتقدان درون کلیسا به کار میرود.
روته میگوید: «اینکه کلیسا برای سرکوب مخالفان به چماق اطاعت متوسل میشود، بسیار گویاست. اما عهد اطاعت خواهران به تعهد آنها برای گوش دادن به یکدیگر اشاره دارد، نه تعظیم در برابر قدرتهای بالاتر.»

روته که در هیئت مشورتی کنفرانس اسقفان آلمان برای حمایت از قربانیان خشونت و آزار جنسی در کلیسای کاتولیک فعالیت میکند، میگوید درگیر کردن رسانهها تنها راه محافظت از افراد آسیبپذیر است.
روته میگوید: «مقامات کلیسا از رسانهها همانقدر میترسند که شیطان از آب مقدس، زیرا ترجیح میدهند آنچه پشت درهای بسته میگذرد، پنهان بماند.»
پس از مراسم عشای ربانی، پشت درهای بسته صومعه، خواهر برنادت یک اسپرسو دم میکند و درباره معنای بازگشت به خانه در کنار خواهران رجینا و ریتا تأمل میکند.
او میگوید: «هماهنگی فوقالعادهای بین ما سه نفر وجود دارد. البته، هر کدام شخصیت خودمان را داریم! اگر همه مثل هم بودیم، در حق خدا بیانصافی بود. زیبایی نظام ما در همین است؛ هر خواهری میتواند خودش باشد.»

تلاقی «راهبههای فراری» با «اشکها و لبخندها»
این ماجرا در سالزبورگ، جایی که راهبههای مخالف و با شخصیت، شهره هستند، بسیار آشنا به نظر میرسد. در مرکز شهر، گروهی از زنان شاد که پروسکو مینوشند، در فضای باز شروع به خواندن در ستایش یک راهبه شورشی دیگر کردهاند – ماریا فون تراپ، که با بازی جولی اندروز در فیلم «اشکها و لبخندها» (محصول ۱۹۶۵) به عنوان راهبهای که «در راه کلیسا والس میرقصد» جاودانه شد.
آنها کاملاً تصادفی با نوه واقعی همان ماریا، الیزابت فون تراپ، برخورد میکنند. فون تراپ سالهاست که خواهر برنادت را میشناسد و میگوید با توجه به سابقه خانوادهاش با راهبهها، این موضوع جای تعجب ندارد.
فون تراپ، که در ایالات متحده به دنیا آمده، جایی که خانوادهاش پس از فرار از دست نازیها در آنجا ساکن شدند، به طور مرتب به سالزبورگ بازمیگردد. حدود یک دهه پیش، در یک تابستان، او به طور اتفاقی با صومعه در شلوس گلدناشتاین برخورد کرد. او میگوید لحظهای برای زنگ زدن درنگ نکرد.
فون تراپ میگوید: «وقتی خواهر برنادت در را به روی من باز کرد، گفتم که نام من الیزابت فون تراپ است. او خیلی سریع متوجه ارتباط ماجرا شد. اما نکته اینجاست: همه اینها به هم مرتبط است.»
فون تراپ که سنت خوانندگی خانواده را ادامه داده است، در نهایت کنسرتی در کلیسای کوچک صومعه برگزار کرد.
فون تراپ به یاد میآورد: «خواهران دور هم جمع شدند و به یاد دارم که در جایگاه گروه کُر نشسته بودند. من در نهایت آهنگ “از هر کوهی بالا برو” را اجرا کردم، که فکر کردم آهنگ راهبهها در فیلم “اشکها و لبخندها” است. و آنها آنجا به پایین خم شده بودند و از شنیدن آن آهنگ بسیار خوشحال بودند!»
و در حالی که این ماجرا به اندازه ایده یک تهیهکننده هالیوودی دور از ذهن به نظر میرسد – تلاقی «راهبههای فراری» با «اشکها و لبخندها» – فون تراپ میگوید این یک داستان کمدی نیست، بلکه چیزی بسیار عمیقتر است و به تأکید فرقه آگوستینی بر مفهوم «اجتماع» اشاره میکند.

فون تراپ میگوید: «من معتقدم خواهر برنادت پیامی دارد. این پیام به نحوه مراقبت او از جامعه و کسانی که اکنون او را احاطه کردهاند، مربوط میشود.»
در میان این افراد، کارین زایدل، یکی دیگر از شاگردان سابق صومعه، حضور دارد. او میگوید این خواهران زندگی خود را وقف جامعه کردهاند و اکنون زمان جبران است.
زایدل میگوید: «اینجا خانه آنهاست! و با اینکه ما برای مراقبت ۲۴ ساعته از هفته آینده برنامهریزی کردهایم، من فقط سه دقیقه با اینجا فاصله دارم، پس همیشه در دسترسم. کلیسا باید به “عشق به همسایه” عمل کند، نه اینکه فقط آن را موعظه کند.»
او میگوید این خواهران همانقدر که سرکش هستند، دیندارند و شایسته داشتن استقلال و کرامت در دوران سالمندی خود هستند.

اصلاحیه
در برخی از زیرنویسهای عکسهای قبلی به اشتباه گفته شده بود که خواهران رجینا، برنادت و ریتا در ۲۰ سپتامبر در کلیسای کوچک صومعه خود در حال برگزاری مراسم عشای ربانی بودند. آنها به همراه بیش از دوازده نفر از حامیان و شاگردان سابق خود برای نیایش در کلیسا جمع شده بودند.